دهی از بخش میان کنگی در شهرستان زابل است که در شش هزارگزی باختر ده دوست محمد و دوهزارگزی راه مالرو تخت شاه به ده دوست محمد قرار دارد. جلگه ای گرم و معتدل است و 112تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه هیرمند و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از بخش میان کنگی در شهرستان زابل است که در شش هزارگزی باختر ده دوست محمد و دوهزارگزی راه مالرو تخت شاه به ده دوست محمد قرار دارد. جلگه ای گرم و معتدل است و 112تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه هیرمند و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که در بیست وهفت هزارگزی خاور رامیان و دوهزارگزی باختر شوسۀ گرگان - شاهرود واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
ده کوچکی از بخش رامیان شهرستان گرگان است که در بیست وهفت هزارگزی خاور رامیان و دوهزارگزی باختر شوسۀ گرگان - شاهرود واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
کنایه از پادشاه. پادشاه قادر و توانا. (ناظم الاطباء). که تخت گیرد و پادشاهی کند. پادشاه فاتح و پیروز: سپه راند از آنجا به تخت سریر که تابیند آن تخت را تخت گیر. نظامی. به آیین کیخسرو تخت گیر که برد از جهان تخت خود بر سریر. نظامی. کلاه از کیومرث، آن تخت گیر زجمشید تیغ، از فریدون سریر. نظامی. گرچه به شمشیر صلابت پذیر تاج ستان آمدی و تخت گیر. نظامی
کنایه از پادشاه. پادشاه قادر و توانا. (ناظم الاطباء). که تخت گیرد و پادشاهی کند. پادشاه فاتح و پیروز: سپه راند از آنجا به تخت سریر که تابیند آن تخت را تخت گیر. نظامی. به آیین کیخسرو تخت گیر که برد از جهان تخت خود بر سریر. نظامی. کلاه از کیومرث، آن تخت گیر زجمشید تیغ، از فریدون سریر. نظامی. گرچه به شمشیر صلابت پذیر تاج ستان آمدی و تخت گیر. نظامی
دهی از دهستان بارمعدن در بخش سرولایت شهرستان نیشابور است که در دوهزارگزی جنوب باختری چکنه بالا قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 170 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و ابریشم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان بارمعدن در بخش سرولایت شهرستان نیشابور است که در دوهزارگزی جنوب باختری چکنه بالا قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 170 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و ابریشم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ده کوچکی است از دهستان نیکشهر شهرستان چابهار که در سی هزارگزی شمال باختری نیکشهر و بر کنار راه شوسۀ چابهار به ایران شهر واقع است و 35 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ده کوچکی است از دهستان نیکشهر شهرستان چابهار که در سی هزارگزی شمال باختری نیکشهر و بر کنار راه شوسۀ چابهار به ایران شهر واقع است و 35 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)